شهادت امام زین العابدین امام سجاد بر همه شیعیان جهان تسلیت باد
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
  • وبلاگ علمی آموزشی علوم تجربی هفتم
  • سر دنده ال ای دی led
  • ردیاب مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتابخانه جوادالائمه(ع) صفائیه و آدرس jspl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 880
بازدید کل : 53051
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

کتابخانه جوادالائمه(ع) صفائیه




حضرت سجاد ( ع )
نام
معصوم ششم علی ( ع ) است . وی فرزند حسين بن علی بن ابيطالب ( ع ) و ملقب به "سجاد"
و "زين العابدين " مي باشد . امام سجاد در سال 38هجری در مدينه ولادت يافت . حضرت
سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بيماری  و تب شديد از آن حادثه
جان به سلامت برد ، زيرا جهاد از بيمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش - با همه
علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت - به او اجازه جنگ کردن نداد . مصلحت
الهی اين بود که آن رشته گسيخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ ، يعنی امامت
و ولايت گردد . اين بيماری موقت چند روزی  بيش ادامه نيافت و پس از آن حضرت زين
العابدين 35سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات
با حق سپری شد . سن شريف حضرت سجاد ( ع ) را در روز دهم محرم سال 61هجری که بنا به
وصيت پدر و امر خدا و رسول خدا ( ص ) به امامت رسيد ، به اختلاف روايات در حدود 24
سال نوشته اند . مادر حضرت سجاد بنا بر مشهور "شهربانو" دختر يزدگرد ساسانی بوده
است . آنچه در حادثه کربلا بدان نياز بود ، بهره برداری از اين قيام و حماسه
بی نظير و نشر پيام شهادت حسين ( ع ) بود ، که حضرت سجاد ( ع ) در ضمن اسارت با عمه
اش زينب ( ع ) آن را با شجاعت و شهامت و قدرت بی نظير در جهان آن رو فرياد کردند .
فريادی که طنين آن قرنهاست باقی مانده و - برای هميشه - جاودان خواهد ماند . واقعه
کربلا با همه ابعاد عظيم و بی مانندش پر از شور حماسی و وفا و صفا و ايمان خالص در
عصر روز عاشورا ظاهرا به پايان آمد ، اما مأموريت حضرت سجاد ( ع ) و زينب کبری ( س
) از آن زمان آغاز شد . اهل بيت اسير را از قتلگاه عشق و راهيان به سوی  "الله " و
از کنار نعشهای پاره پاره به خون خفته جدا کردند . حضرت سجاد ( ع ) را در حال
بيماری بر شتری بی هودج سوار کردند و دو پای  حضرتش را از زير شکم آن حيوان به
زنجير بستند . ساير اسيران را نيز بر شتران سوار کرده ، روانه کوفه نمودند . کوفه
ای که در زير سنگينی و خفقان حاکم بر آن بهت زده بر جای  مانده بود و جرأت نفس
کشيدن نداشت ، زيرا ابن زياد دستور داده بود رؤسای قبايل مختلف را به زندان اندازند
و مردم را گفته بود بدون اسلحه از خانه ها خارج شوند . در چنين حالتی دستور داد
سرهای مقدس شهدا را بين سرکردگان قبايلی که در کربلا بودند تقسيم و سر امام شهيد
حضرت ابا عبد الله الحسين را در جلو کاروان حمل کنند . بدين صورت کاروان را وارد
شهر کوفه نمودند . عبيد الله زياد مي خواست وحشتی در مردم ايجاد کند و اين فتح
نمايان خود را به چشم مردم آورد . با اين تدبيرهای امنيتی چه شد که نتوانستند جلو
بيانات آتشين و پيام کوبنده زن پولادين تاريخ حضرت زينب ( س ) را بگيرند ؟
گويی مردم کوفه تازه از خواب بيدار شده و دريافته اند که اين اسيران ، اولاد علی (
ع ) و فرزندان پيغمبر اسلام ( ص ) مي باشند که مردانشان در کربلا نزديک کوفه به
شمشير بيداد کشته شده اند . همهمه از مردم برخاست و کم کم تبديل به گريه شد . حضرت
سجاد ( ع ) در حال اسارت و خستگی و بيماری به مردم نگريست و فرمود : اينان بر ما مي
گريند ؟ پس عزيزان ما را چه کسی کشته است ؟ زينب خواهر حسين ( ع ) مردم را امر به
سکوت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند متعال و درود بر پيامبر گرانقدرش ، حضرت محمد (
ص ) فرمود : "... ای اهل کوفه ، ای حيلت گران و مکرانديشان و غداران ، هرگز اين
گريه های شما را سکون مباد . مثل شما ، مثل زنی است که از بامداد تا شام رشته خويش
مي تابيد و از شام تا صبح به دست خود بازمي گشاد . هشدار که بنای ايمان بر مکر و
نيرنگ نهاده ايد ..." . سپس حضرت زينب ( ع ) مردم کوفه را سخت ملامت فرمود و گفت :
"همانا دامان شخصيت خود را با عاری و ننگی بزرگ آلود کرديد که هرگز تا قيامت اين
آلودگی را از خود نتوانيد دور کرد . خواری و ذلت بر شما باد . مگر نمي دانيد کدام
جگرگوشه از رسول الله ( ص ) را بشکافتيد ، و چه عهد و پيمان که بشکستيد ، و بزرگان
عترت و آزادگان ذريه او را به اسيری  برديد ، و خون پاک او به ناحق ريختيد ..." .
مردم کوفه آنچنان ساکت و آرام شدند که گويی مرغ بر سر آنها نشسته ! سخنان کوبنده
زينب ( ع ) که گويا از حلقوم پاک علی ( ع ) خارج مي شد ، مردم بی وفای کوفه را دچار
بهت و حيرت کرد . شگفتا اين صدای علی ( ع ) است که گويا در فضای  کوفه طنين انداز
است ... . امام سجاد ( ع ) عمه اش را امر به سکوت فرمود . ابن زياد دستور داد امام
سجاد ( ع ) و زينب کبری و ساير اسيران را به مجلس وی آوردند ، و در آن جا جسارت را
نسبت به سر مقدس حسين ( ع ) و اسيران کربلا به حد اعلا رسانيد ، و آنچه در چنته
دناءت و رذالت داشت نشان داد ، و آنچه لازمه پستی ذاتش بود آشکار نمود .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 15 آبان 1393برچسب:, :: 10:44 ::  نويسنده : مسئول کتابخانه